فیض من تورا کافی است ؟


آیه 9 باب 12از دوم قرنیتیا ن اینچنین بیان شده است ( اما او هر بار خواهش مرا رد کرده و فرمود: من با تو هستم و همین تو را کافی است زیرا قدرت من در ضعف تو بهتر نمایان میشود. پس حال با شادی به ضعفهای خود می بالم و شادم که اینکه زندگی ام قدرت مسیح را نمایان میسازد ونه توانایی و استعدادهای خودم را ) .در باب 12 دوم قرنتیان آیات 2 و3 این رخداد را نمیتوان چشم پوشی کرد و هرگزآن را با وقایع و رویدادهای زندگی پولس تطبیق بدهیم و این را هم میدانیم که خداوند به طور خاص در ارتباط با پولس رسول بوده و میتوان گفت که منحصر به فرد هم میبود. این را نمیدانیم که چه بیماری در جسم پولس بوده است و همیطور نمیتوان گفت که چه بیماری داشت اما میدانیم که این بیماری باعث ضعف او بوده و بارها او را از خدمت باز داشته همانطور که در غلاطیان باب 4 آیات 13 تا 15 بیان شده که اینگونه است ) هرچه که بوده باشد بیماری مزمن تضعیف کننده و مربوط به جسم بوده که بارها او را از خدمت باز داشته بود .. بیماری در جسم .دردی  در جسم و مانعی در برابر خدمت و پولس در دعا که خداوند این بیماری را بردارد و او راصحت دهد. اما خدا نپذیرفت ؟ چرا که با وجود آن پولس فروتن نگاه داشته میشد و نیاز او به داشتن ارتباط دائمی با خدا را گوش زد میکرد و اطرافیان وقتی که میدیدند که چگونه خدا در زندگی پولس رسول کار میکرد و اورا برکت میداد.
این گونه است که خدا وند میگوید : که فیض من تو را کافی است . زیرا قوت من در ضعف کامل می گردد . 
خداوند به پولس وعده داد که قدرتش را در او نمایان سازد اما درد جسمانی او را برطرف نکرد و فقط با وجود درد به او گفت که من تو را قدرت میدهم و این را که خداوند در ضعیف نمایان میشود به ما جرات و جسارت میدهد پی بردن به ضعفهای خود به غرور ما نخواهد انجامید بلکه موجب میشود که به خدا متوسل شویم تا زندگیمان را ثمربخش تر نماید . ضعف ما نه تنها به رشد روحانی و شخصیت مسیحی ما کمک میکند بلکه عبادت  و خدمت ما را  خالصانه تر و پاکتر و به دور ازمسائل  دنیوی میسازد و چون با پذیرفتن ضعف خود قدرت خدا را تائید میکنیم.
اولا باید به خدا متوکل بود در هر شرایطی چه در ضعف و چه در قدرت عنان زندگی خود را به دستان پر قوت او بدهیم . 
دوما باید اجازه داد که خداوند در ضفهای ما قوت گیرد و با قدرت خودش ما را پر کند در آن زمان است که قوی تر از هر زمان دیگر در زندگی مان خواهد بود 
ما به خداوند متکی میشویم و و چون کار ما با قوت و قدرت خدا پیش میرود باعث میشود برای پیشبرد کار خداوند ثمر بخش تر باشیم و مهمترین آن اینکه این ثمرات ابدی است و همیشه پا برجا . 
باید به خداوند اجازه دهیم  زندگیمان را در دست بگیرد و او در زندگی ما کار کند و او مقاصد روحانی را در زندگی ما پیش ببرد آن وقت است که ما هم رشد روحانی داریم و اینچنین  به پیشبرد مقاصد خداوند کمک کرده ایم به بیان دیگر ما وسیله ای باشیم در دستان خداوند و با حکمت خداوند کارهای خداوند را پیش ببریم و این زمانی میسر میشود که از خود خالی شویم و با روح خداوند پر شویم . 

از خود بپرسیم مسیح که بود ؟او را بشناسیم ؟

برجسته‌ترين شخص در تمام ادوار؟
بزرگترين رهبر؟
بزرگترين استاد؟
كسي كه نيكوترين كارها را براي بشريت انجام داد؟
كسي كه مقدسترين زندگي را كه هيچ كس هرگز نزيسته بود زيست؟
امروزه به هر كجاي دنيا كه برويد, با پيروان هر مذهبي كه صحبت نماييد, صرف‌نظر از اينكه چقدر نسبت به مذهب خويش متعهد مي باشند، اگر چيزي درباره تاريخ بدانند، بايد بپذيرند كه هرگز كسي مانند عيساي ناصري وجود نداشته است
عيسي مسير تاريخ را تغيير داد. حتي تاريخ روزنامه صبحي كه در دست داريد گواه بر اين اصل مي‌باشد كه عيساي ناصري 2000 سال پيش بر روي زمين مي‌زيست
پيشگويي ظهور عيسي
صدها سال قبل از تولد عيسي،كتب مقدسه نبوت انبياي اسرائيل را در مورد ظهور وي به ثبت رسانيدند. عهد عتيق كه به وسيله اشخاص بسياري در طي مدت 1500 سال نگاشته شده است, شامل 300 نبوت در مورد آمدن وي مي‌باشد. تمامي اين جزئيات و همچنين تولد معجزه آسا, زندگي عاري از گناه, معجزات بسيار, مرگ و قيام او تماماً به واقعيت پيوستند. زندگي‌اي كه عيسي زيست, معجزاتي كه او كرد, سخناني كه او گفت, مرگش بر روي صليب, قيام او, عروج او به آسمان، همه اين اصل را بيان مي‌كنند كه او تنها يك انسان نبود, بلكه بيش از يك انسان بود. عيسي اعلام نمود كه "من و پدر يك هستيم، هيچ كس نزد پدر جز به وسيله من نمي‌آيد"
یوحنا6:14
زندگي و پيام او موجب تغيير مي‌گردد
هر گاه به زندگي و تاثير عيساي ناصري از ديد تاريخ نظري بيفكنيد،مشاهده خواهيد نمود كه حضور او و پيامش همواره در زندگي مردم واقوام باعث تغييرات بزرگي گرديده‌اند. هر جا كه تعاليم او تاثير خودرا بر جاي گذاشته، تقدس ازدواج، حقوق زنان، حق راي، تاسيس مدارس و دانشگاهها جهت تحصيلات عاليه, وضع قوانين براي محافظت از كودكان، برچيده شدن برده‌داري و هزاران تغيير مفيد ديگر به زندگي‌هاي شخصي نيز به گونه‌اي برجسته تغيير يافته است. براي مثال، " ليوو والاس " يك ژنرال مشهور و نابغه در ادبيات، به عنوان يك ملحد شناخته شده بود. براي مدت دو سال، آقاي "والاس" مشغول مطالعه در برجسته‌ترين كتابخانه‌هاي اروپا و آمريكا بود. او در جستجوي اطلاعاتي بود تا به وسيله آنها مسيحيت را براي هميشه نابود سازد. هنگام نگارش دومين فصل كتابي كه او بدين منظور مي‌نوشت، گريه‌كنان در حالي كه زانو زده بود فرياد بر آورد : " عيسي ، اي خداي من و اي خداوند من" و اينچنين مسيح را يافت. با چنين مدرك محكم و غير قابل بحثي او ديگر نمي‌توانست خداوندي و پسر خدا بودن عيسي را انكار كند. بعدها " ليو والاس" كتاب "بنهور" كه يكي از بزرگترين رمانهاي قرن به زبان انگليسي است و داستان آن در دوران زيست مسيح اتفاق افتاده را به رشته تحرير درآورد. همينطور "سي.اس.لوئيس"، پروفسور دانشگاه آكسفورد انگلستان كه از عرفاي منكر وجود خدا بود و سالهاي متمادي الوهيت مسيح را انكار مي‌كرد نيز در صداقتي عقلاني پس از مطالعه عميق و گسترده براي يافتن دلايلي جهت اثبات الوهيت مسيح، پذيرفت كه عيسي همان خدا و منجي است
خداوند، دروغگو، يا ديوانه؟ 
عيساي ناصري بر روي صليب مصلوب شد، در قبري قرض شده دفن و در روز سوم از مردگان قيام نمود. مسيحيت در اين خصوص بينظير است
هر گونه بحث در مورد اعتبار مسيحيت بستگي به اثبات قيام عيساي ناصري دارد
در طي قرون متوالي عالمان بزرگ تصميم گرفته‌اند كه قيام او را به اثبات برسانند. آنها ايمان آورده و اكنون نيز ايمان دارند كه عيسي زنده است
"سايمون گرينليف" متصدي حقوقي ثبت در مدرسه قانون هاروارد پس از مطالعه و تفحص درباره واقعه قيام كه توسط نويسندگان اناجيل به دست ما رسيده است، به اين نتيجه ميرسد كه "غير ممكن است آنها بتوانند بر عقايد خود مبني بر قيام نكردن عيسي از مردگان اصرار نمايند. حقايق نقل شده در اناجيل اين را اثبات مي‌نمايد كه اگر آنها اين اصل را نميفهمند و به آن اطمينان ندارند پس ساير اصول را نيز نخواهند فهميد"
"جان سينگلتون كپُلي " كه بعنوان يكي از مغزهاي حقوقي در تاريخ بريتانيا شناخته شده است چنين نظر مي‌دهد كه: "من بسيار خوب مي‌دانم كه مدرك و گواه چيست و اين را به شما ميگويم كه رويدادي مانند قيام هرگز قابل انكار نمي‌باشد"
بنيانگزار قيام كرده
عيساي ناصري بر روي صليب مصلوب شد، در قبري قرض شده دفن و در روز سوم از مردگان قيام نمود. مسيحيت در اين خصوص بينظير است
هر گونه بحث در مورد اعتبار مسيحيت بستگي به اثبات قيام عيساي ناصري دارد
در طي قرون متوالي عالمان بزرگ تصميم گرفته‌اند كه قيام او را به اثبات برسانند. آنها ايمان آورده و اكنون نيز ايمان دارند كه عيسي زنده است
دلايلي براي ايمان
قيام هسته مركزي ايمان يك مسيحي است. دلايل متعددي براي اين مسئله كه چرا كسي كه در مورد قيام مطالعه مي‌نمايد به واقعيت آن ايمان مي‌آورد، وجود دارد
پيشگويي: ابتدا، عيسي خود پيشگويي كرد كه مرده و قيام خواهد نمود و مرگ و قيام او همان گونه اتفاق افتاد كه وي پيشگويي كرده بود
لوقا31:18-33
قبر خالي: دوم، قيام تنها پاسخ موجه براي قبر خالي اوست. اين داستان كتاب‌مقدسي نمايانگر قبري است كه بدن مسيح را در آن گذاشته و به وسيله سنگي عظيم مسدود و در احاطه سربازان رومي قرار گرفته بود. 
اگر كسي ادعا مي‌نمايد كه عيسي نمرده بلكه ضعيف شده بود، پس نگهبانان و سنگ مي‌توانستند از فرار او جلوگيري نمايند- يا از هرگونه كوششي توسط پيروان او جهت آزاد ساختنش ممانعت بعمل آورند.
دشمنان عيسي هم بدن او را بر نمي‌داشتند زيرا گمشدن بدن او تنها موجب تشويق ايمان پيروانش در مورد قيام او مي‌شد
ملاقاتهاي شخصي: سوم، قيام تنها پاسخ براي ظهور عيسي مسيح به پيروانش مي‌باشد. پس از قيامش عيسي حداقل ده بار به آناني كه او را مي‌شناختند و به مردم بسياري مثلاً 500 نفر در يك بار ظاهر شد. خداوند ثابت كرد كه اين ظاهر شدنها توهم نيستند زيرا او با آنها غذا خورد ، حرف زد و آنان او را لمس كردند یوخنا1:1
تولد كليسا: چهارم، قيام تنها پاسخ مستدل براي شروع كليساي مسيحي ميباشد. كليساي مسيحي بزرگترين بنيادي است كه تاكنون در تاريخ جهان به وجود آمده است. قسمت اعظم محتواي موعظه در اولين جلسه اين كليسا در مورد قيام بود. 
( اعمال 2: 14-36 ) بدون شك، كليساي اوليه آگاه بود كه قيام مسيح پايه و اساس پيامش مي‌باشد. دشمنان عيسي در واكنش به ايجاد كليسا مي‌توانستند در صورت داشتن بدن مرده عيسي به سادگي با ارائه آن در هر زمان شاگردان را از موعظه به قيام باز دارند ولي هرگز اينچنين نشد زيرا او بالفعل از مردگان قيام كرده بود.
زندگيهاي تغيير يافته: پنجم، قيام تنها دليل منطقي براي پاسخ در مورد زندگيهاي تغيير يافته شاگردان است. آنها پيش از قيامش او را ترك كردند، پس از مرگش گرفتار ترس و ياس شده بودند. آنها انتظار نداشتند كه عيسي از مردگان قيام نمايد. ( لوقا 24: 1-11 ) 
بعدها پس از قيامش و تجربه آنها در روز پنطيكاست، همين مردان و زنان مايوس و بيهدف با قدرت مسيح قيام كرده ، تغيير يافته و در نام عيسي مسيح جهان را شورانيدند. بسياري زندگي خود را به خاطر ايمانشان از دست دادند، ديگران به طور وحشتناكي تحت جفايا قرار گرفتند. شجاعت آنها و رفتارشان به خاطر درك اين مسئله بود كه آنها مجرميت خود را ميدانستند يعني ايمان به واقعيت قيام عيسي مسيح و اين اصلي ارزشمند براي مردن محسوب مي‌گشت. 
در طي 40 سال كار با پيروان عقل و منطق در دنياي دانشگاهي، كسي را نديده‌ام كه درباره اين واقعه عميقاً مطالعه نموده باشد و الوهيت و قيام عيسي ناصري برايش اثبات نشده باشد و نپذيرد كه او پسر خدا و مسيح موعود است
كساني هم كه ايمان ندارند خودشان صادقانه مي‌گويند كه من وقتي را براي مطالعه كتا‌ب‌ مقدسي و حقايق تاريخي درباره مسيح نگذاشته‌ام
خدايي زنده: به خاطر قيام عيسي، پيروان راستينش نه تنها به عنوان يك بنيانگزار مرده اخلاق به او نمي‌نگرند بلكه در رابطه‌اي زنده و شخصي با خداي زنده بسر مي‌برند. عيسي مسيح امروز زنده است و وفادارانه آناني را كه به او ايمان دارند و از او اطاعت مي‌نمايند بركت مي‌دهد.
در طي قرون متمادي بسياري عيسي مسيح و ارزش او را ناخته‌اند، و به جمع كساني كه جهان را تحت تاثير قرار داده‌اند، پيوسته‌اند
فيلسوف و فيزيكدان فرانسوي "بلزپاسكال" درباره احتياج انسان به مسيح چنين مي‌گويد: " در قلب هر انساني خلاءاي وجود دارد كه تنها خداوند به وسيله پسرش عيسي مسيح مي‌تواند آن را پر سازد"
آيا شما مشتاق هستيد كه عيسي مسيح را به عنوان منجي زنده خود بشناسيد؟ همان گونه كه اين جمله نشان مي‌دهد، عيسي اشتياق فراوان دارد تا رابطه‌اي محبت‌آميز و شخصي را با شما آغاز نمايد. عيسي تمامی مقدمات لازم جهت این کار را انجام داده است 

معرفی وشرحی کوتاه بر کتاب مقدس

کتاب مقدس کتابی است که تقریبا همه جای دنیا می توان آن را پیدا کرد. کتاب مقدس به بیش از 2000 زبان و لهجه مختلف ترجمه شده است و هنوز هم پرفروشترین کتاب در مقایسه با کتابهای دیگر می باشد
1- اصلیت کتاب مقدس
کتاب مقدس یکی از قدیمیترین کتابهای موجود در دنیا می باشد و قدیمترین بخش آن 1500 سال قبل از تولد عیسی مسیح و جدیدترین قسمت آن 1900 سال قبل به نگارش درآمده است
واضح است که در طی مدت 1600 سال نگارش کتاب مقدس نویسنده این کتاب یک شخص نبوده است. کسی دقیقا نمی داند که چند نفر در نوشتن کتاب مقدس سهیم بوده اند ولی تعداد نویسندگان کتاب به طور تقریب به 40 نفر تخمین زده شده است
یکی از مهمترین واقعیت در مورد کتاب مقدس این است که نویسندگان آن هرگز ادعا نکردند که خود منبع و سرچشمه کتب بوده اند و گاهی مستقیم و گاهی هم غیر مستقیم به این مطلب اشاره کردند که مطالبی را که می نگاشتند از خداوند دریافت کرده اند
تمامی کتب (کتاب مقدس) از الهام خداست و بجهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است تا مرد خدا کامل و بجهت هر عمل نیکو آراسته شود. دوم تیموتاوس 3: 16-17
زیرا که نبوت هرگز به اراده انسان آورده نشد بلکه مردمان به روح القدس مجذوب شده از جانب خدا سخن گفتند. دوم پطرس 21:1
دیگر نویسندگان کتاب مقدس نیز سخنان پطرس و پولس را تایید می کنند
در طی سالیان کسانی که اهمیت و تقدس نوشته های افرادی چون پولس و پطرس را درک کردند و فهمیدند که این کتب الهام خداست و سرچشمه الهی دارد ایشان خود را وقف جمع آوری و حفظ کتبی که در زمان حیاتشان وجود داشت کردند. امروز اسامی اکثر این افراد که مسئولیت جمع آوری و حفظ کتاب مقدس را به عهده گرفتند برای ما نامعلوم می باشد. این را می دانیم که قیل از زمان مسیح یهودیان کار جمع آوری کتب مقدس را به زبان عبری کاملا به اتمام رسانده بودند. این کتب شامل 39 کتاب یا جزء می باشد و به نام کتب عهد عتیق نام گرقته است
بعد از حیات عیسی میسح بر روی زمین کتب مقدس دیگری به نگارش در آمد و بعضی از این کتب واقعه های تاریخی مربوط به زندگی مسیح و پیروانش را ثبت کرده است و برخی دیگر نامه هایی است از طرف رسولان مسیح به کلیساها به منظور یاداوری تعالیم عیسی مسیح و تشویق مسیحیان به زندگی پاک و مقدس. و تعداد این کتب 29 عدد می باشد که بعدها به نام کتب عهد جدید اسم گرفت
2- هدف کتاب مقدس
شاید گاهی شما گفته باشید " که هیچ کس کامل نیست " وممکن است این سخن را زمانی گفته باشید که مرتکب خطایی شده یا اشتباهاتی کرده باشید و دیگران از این خطا و اشتباه شما آگاه بوده اند
و شاید شما قصد تبرئه خود را داشته اید ولی هیچگونه جواب و بهانه ای برای تبرئه  خود نیافتید
کتاب مقدس نیز گفته ای شبیه به این را دارد.
" خداوند از آسمان بر بنی آدم نظر انداخت تا ببیند که آیا فهیم و طالب خدایی هست؟ همه روگردانیده، با هم فاسد شده اند.نیکوکاری نیست یکی هم نی." مزمور 2:14-3
هرآنچه که انجام می دهیم و یا از انجام آن سرباز می زنیم که باعث ناخشنودی خداوند می شود " گناه " نامیده میشود و هرگاه گناه می کنیم بین خدا و ما فاصله ای می افتد
هان دست خداوند کوتاه نیست تا نرهاند و گوش او سنگین نی تا نشونود. لیکن خطایای شما در میان شما و خدای شما حایل شده است و گناهان شما را روی او را از شما پوشانیده است تا نشنود. اشعیا1:59-2
و تاوقتیکه این گناهان ما بطریقی پاک نشده، این فاصله عمیق بین ما و خداوند باقی خواند ماند. در رومیان 23:6 می فرماید " مزد گناه موت است" . و این مرگ اشاره به مرگ جسمانی نیست بلکه از مرگ روحانی صحبت می کند و درجای دیگر این موت روحانی را به این صورت می خواند که این مرگ روحانی هلاکت جاودانی از حضور خدا و جلال قوت او می باشد. دوم تسالونیکیان 9:1
کتاب مقدس در مورد گناه انسان بسیار صحبت می کند و همچنان در مورد علاج گناه نیز سخن به میان می آورد
کتاب مقدس از نقشه خداوند برای بخشش گناهان ما صحبت می کند. و اگر طبق نقشه او عمل نماییم نه تنها او گناهان ما را می آمرزد بلکه به ما حیات جاودانی می بخشد
...نعمت خدا حیان جاودانی در خداوند ما عیسی مسیح . رومیان 23:6
هدف کتاب مقدس تبدیل ما از موت به حیات و از هلاکت به نجات است
3- اتحاد و هماهنگی کتاب مقدس
موضوع نجات انسان از گناه که در کتاب مقدس مشهود است به ما هماهنگی و انسجام کتاب مقدس را نشان می دهد. و این بسیار شگفت آور است که این کتاب توسط افراد مختلف در مکانهای گوناگون در زمانهای متفاوت و با فرهانگهای متفاوت به نگارش درآمده و در حین این گوناگونی عظیم از هماهنگی، انسجام و شباهت خاصی برخوردار است.این اشخاص یقیننا به یک زبان مشترک سخن نگفته و در سطح سواد یکسانی نبودند. کتاب مقدس مانند وسائل موسیقی گوناگونی می باشد که در یک ارکستر به دستهای نوازندگان به زیبایی و همانگی کامل نواخته می شوند در حین تفاوت در نوع صدا و تناژ گوناگون انسجام آنها موسیقی را بگوش دلنواز می سازد. و وقتی این را بفهمیم که نوشته های کتاب مقدس از خود اشخاص سرچشمه نگرفته است بلکه آنها تحت الهام روح القدس آن را نوشته اند آنگاه دلیل هماهنگی و انسجام کتاب مقدس را به وضوح درک می کنیم
4- محتویات کتاب مقدس
در این دنیای امروز مردم طرفتار کتاب هستند و مطالعه کتاب در این زمان بیشتر از هر دوره ای بوده است. یافتن کتاب در مورد موضوعهای مختلف دشوار نیست. به عنوان مثال پیدا کردن کتابهایی نظیر تربیت سگ ، سیم کشی خانه ، کاهش وزن ، غلبه بر اظطراب، کتابهای راونشناسی و ازدواج آسان است. و وقتی ما این انتشرات را می خوانیم انتظار داریم که نویسندگان این کتابها قدم به قدم صفحه به صفحه ما را نزدیکتر به آن هدفی که برای ما در نظر دارد برسانند. اگر در مورد کتاب مقدس چنین انتظاری دارید ممکن است شما نامید شوید. خدا نجات را در کتابش بوسیله جمعی ازدستورات و منکرات آشکار نمی سازد
در عوض خداوند اراده کرده است تا ما نقشه نجات را بوسیله مطالعه رابطه او به افرادی خاص در طی تاریخ بفهمیم. و با مطالعه کتاب مقدس بیشتر وبیشتر با اراده و خواست خداوند و عکس العملی که او از ما انتظار دارد آشنا می شویم. با خواندن کتاب مقدس می فهمیم که چگونه انسان خلق شد و چگونه مرتکب گناه گردید و چگونه گناه را دوست داشته و به ارتکاب آن ادامه داد و عکس العمل و پاسخ خدا را به اشخاص شرور و صالح مشاهده می کنیم. گاهی خداوند از طریق معجزات و بیشتر اوقات از طریق وقایع تاریخی مداخله می کند. بعضی از قسمتها دعا و پرستشها صورت شعر را بخود می گیرند. و همانطور که می بینیم قسمتهایی از این کتاب موعظه، نبوتها پیشگوییها) و نامه هایی است که به کلیساهای مختلف نوشته شده است
در طی خواند کتاب مقدس به این حقیقت پی می بیریم که ما نیز مانند مردان و زنانی که در کتاب مقدس از آنها صحبت شده است چگونه خداوند را رنجانیده ایم و چقدر ناتوان هستیم که این رابطه بیمارگونه ای که با خداوند داریم را ترمیم بخشیم. و باز با خواند کتاب مقدس به این حقیقت نیز می رسیم که با تمام نااطاعتیهایی که داریم خداوند ما را دوست دارد و راهی را برای نجاتمان آماده کرده است
مرکز و کانون نقشه نجات خداوند عیسی مسیح است. عیسی مسیح آسمان را برای ما ترک کرده به زمین آمد و مانند ما شد. او وسوسه گشته با سختی ها ی دنیا و شرایط زمان برخورد کرده و مانند انسان با مسائل روز درگیر شده اما بدون گناه زندگی کرد و بجای ما مرد تا قریانی کاملی برای گناهان ما بشود
زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هرکه برو ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودان یابد. یوحنا 16:3

بکوشیم امروزاینگونه باشیم ...


۱- امروز تلافی نخواهم کرد.
اگر کسی با من با بی‌ادبی، کم صبری، نامهربانی رفتار کند به همان روش به او پاسخ نخواهم داد.
۲- امروز از خدا خواهم خواست که دشمن مرا برکت دهد.
اگر با کسی برخورد کنم که با من با خشونت یا غیرمنصفانه رفتار کند به آرامی از خدا درخواست خواهم کرد تا آن شخص را برکت دهد. می‌دانم که دشمن می‌تواند یکی از اعضای خانواده، همسایه، همکار، یا شخصی غریبه باشد.
۳- امروز درباره آنچه که از دهانم بیرون می‌آید مراقب و محتاط خواهم بود.
با دقت کلمات دهانم را برخواهم گزید و از کلماتم محافظت خواهم کرد تا باعث شایعه پراکنی نشوم.
۴- امروز مسافت بیشتری را خواهم پیمود.
طرقی را خواهم یافت که بتوانم در شریک شدن بارهای دیگران آنها را یاری دهم.
۵- امروز خواهم بخشید.
هر آزار یا صدمه‌ای که نصیبم شود را مورد بخشش خود قرار خواهم داد.
۶- امروز کاری نیکو برای کسی انجام خواهم داد.
بطور ناشناس به کسی نزدیک خواهم شد و زندگی او را مبارک خواهم ساخت.
۷- امروز با دیگران همانگونه‌ای رفتار خواهم کرد که دوست دارم با من رفتار شود.
قانون طلایی را نسبت به هرکس که با او برخورد کنم به عمل خواهم آورد." با دیگران آنچنان رفتار کن که می‌خواهی با تو رفتار کنند".
۸- امروز روحیه شخصی مایوس را بنا خواهم کرد.
لبخندم، کلماتم، ابراز یاری من می‌تواند تفاوتی برای کسی که در حال کشمکش با زندگی است ایجاد کند.
۹- امروز بدن خویش را تربیت خواهم کرد.
کمتر خواهم خورد و سعی می‌کنم خوراکی سالم بخورم. خدا را برای بدن خویش شکر خواهم کرد.
۱۰- امروز از لحاظ روحانی رشد خواهم کرد.
امروز اندک زمان بیشتری را به دعا اختصاص خواهم داد. خواندن مطلبی روحانی و یا الهام بخش را آغاز خواهم کرد، مکانی آرام و ساکت را در وقتی در طی روز خواهم یافت و به صدای خدا گوش فرا خواهم داد.