ساره Sarah : نام دو شخصیت زن در کتاب مقدس ساره ذکر شده است.


ساره Sarah لغت فوق به معنای شاهزاده می باشد.نام دو شخصیت زن در کتاب مقدس ساره ذکر شده است. 
۱ - ساره همسر ابراهیم و مادر اسحق می باشد. وی اولین مادر قوم عبرانی به شمار می آید. او زن زیبایی بود و زیبایی او در اسنادی که به زبان آرامی می باشد و در دریای مرده کشف شده است نیز نوشته شده است. ابراهیم اولین شخص و جد قوم اسرائیل است. وی در اورکلدانیان زندگی می کردند و ابرام با سارا که خواهر ناتنی او بود، ازدواج کرد. هاران در ایام جوانی درگذشت و پس از آن، تارح پسرش ابرام و نوه اش لوط و عروسش سارای را با خود برداشته و اور کلدلنیان را به قصد کنعان ترک گفتند و به شهر حران رسیده و در آنجا ماندند. 
پس از مرگ تارح، زمانی که ابرام ۷۵ ساله بود، خداوند به او فرمود که شهر خود را ترک کرده و به سرزمینی که خداوند به او نشان خواهد داد برود. پس ابرام همراه با ساره و لوط، شهر خود را ترک گفت. وقتی‌ به‌ كنعان‌ رسیدند، در كنار بلوطِ موره‌ واقع‌ در شكیم‌ خیمه‌ زد. سپس‌، از آنجا به‌ كوهی‌ كه‌ در شرق بیت‌ئیل‌ است‌، كوچ‌ كرده‌، و در آنجا چادر زد. و بیت‌ئیل‌ در جهت‌ غربی‌ و عای‌ در طرف‌ شرقی‌ آن‌ قرار داشت. ولی‌ درآن‌ سرزمین‌ قحطی رخ داد و ابرام به طرف مصر کوچ کرد.‌ ابراهیم از ترس آنکه به خاطر زیبایی ساره، وی را به قتل برسانند، ساره را خواهر خود معرفی کرد و فرعون ساره را به قصر خود برد، ولی پس از آنکه فهمید وی همسر ابراهیم می باشد، پس ساره را به او بازگرداند و دستور داد تا آنها را روانه کنند. 
زمانی که ابراهیم پس از خرابی سدوم و غموره به سرزمین جرار کوچ کرد. ابیملكِ پادشاه فلسطینی قلمرو جرار بود. ابراهیم از ترس ساره را خواهر خود معرفی کرد و ابیملک، ساره را به زنی گرفته و به قصر خود برد.اما همان شب خدا در خواب بر وی ظاهر شده و به او گفت که ساره همسر ابراهیم می باشد. 
ابیملكِ با ساره همخوابه نشد و وی را به ابراهیم برگردانده و گوسفندان‌ و گاوان‌ و غلامان‌ و كنیزان‌ نیز به او بخشید و مقدار هزار مثقال نقره نیز به ساره داد که به انصاف با او عمل کرده باشد و به ابراهیم گفت، می تواند در هر نقطه از آن سرزمین که مایل است ساکن شود. ابراهیم برای وی دعا کرده و خداوند همسر و کنیزان او را شفا داد تا صاحب فرزندانی شوند. 
سارا زنی نازا بود و زمانی که خداوند بر ابراهیم ظاهر شد و مژده پسری را به سارای داد، نام وی را نیز در زمانی که او نود سال داشت به ساره تغییر داد و وی را مادر امتها خواند. برای دومین بار نیزخداوند توسط فرستادگان خود مژده پسر دار شدن را به ابراهیم و ساره داد، اما ساره به علت آنکه سالخورده بود، آن را باور نکرده و خندید، اما پس از آنکه خداوند از او برای خنده اش پرسید، وی آن را انکار کرد. 
سارا نازا بود و بچه دار نمی شد پس کنیز مصری خود هاجر را به ابرام داد. پس از آن به علت بی احترامی هاجر به ساره، ساره با وی بنای بد رفتاری را گذاشت و زمانی که هاجر حامله بود از پیش ساره فرار کرد اما فرشته خداوند او را باز پس فرستاد. و او دارای پسری شد که او را اسماعیل نامیدند. 
اسحق دومین نسل اسرائیل و تنها فرزند پسر ابراهیم و سارا بود. زمانی که ابرام نود و نه ساله بود، خداوند بر او ظاهر گشته، و نام او را به ابراهیم تغییر داده و فرمان ختنه را به او داده و گفت که او از ساره دارای پسری خواهد شد که قول خداوند است و او را اسحاق بنامند. ابراهیم صد ساله بود که اسحق به دنیا آمد و در روز هشتم تولد، ختنه شد. 
اسماعیل چهارده ساله بود که خداوند اسحاق را به ابراهیم و سارا داد. پس از باز گرفتن اسحاق از شیر، ابراهیم جشنی با شکوه بر پا کرد، در این جشن اسماعیل پسر هاجر آنها را مورد تمسخر قرار داد و سارا از ابراهیم خواست که آنها را بیرون کند، ابراهیم مایل به انجام این کار نبود، ولی خداوند به وی گفت با خواست سارا موافقت کند زیرا اسماعیل نمی تواند با اسحق وارث باشد، اما نسل اسماعیل را نیز کثیر خواهم گردانید. سپس ابراهیم نان و مشک آبی به هاجر داد و آنها را روانه کرد. 
سارا در سن ۱۲۷ سالگی در حبرون‌ واقع‌ در سرزمین‌ كنعان‌ وفات یافت و ابراهیم او را در غار مکفیله که از جانب بنی‌حت به او واگذار شده بود، دفن کرد. 
در کتاب اشعیا از ساره به عنوان شخصی که قوم اسرائیل را بوجود آورد یعنی مادر امتها اسم برده شده است. در عهد جدید چندین بار در کتابهای مختلف از ساره نام برده شده است. در رومیان از رحم مرده ساره گفته شده که باعث سست شدن ایمان ابراهیم نگردید و همچنین در مورد وعده پسری که خداوند به ساره داده بود. در پطرس اول از ساره به عنوان زنی مطیع همسرش و بدون ترس و نگرانی نام برده شده است. در عبرانیان او را زنی که به وسیله ایمان به خدا صاحب فرزند شد، با وجود اینکه سالخورده بود به وعده خدا اطمینان کرد. 
۲ - نام دختر اَشیر نیز ساره بوده است. در ترجمه قدیم ساره ذکر شده، اما در سایر ترجمه ها سارح نامیده شده است. (اعداد ۲۶: ۴۶)
پیدایش باب ۱۱ آیه ۲۹ 
۲۹ و ابرام‌ و ناحور زنان‌ برای‌ خود گرفتند. زن‌ ابرام‌ را سارای‌ نام‌ بود. و زن‌ ناحور را مِلكَه‌ نام‌ بود، دختر هاران‌، پدر مِلكَه‌ و پدر یسكَه. 
پیدایش باب ۲۰ آیه ۱۲ 
۱۲ و فی‌الواقع‌ نیز او خواهر من‌ است‌، دختر پدرم‌، اما نه‌ دختر مادرم‌، و زوجة‌ من‌ شد. 
پیدایش باب ۱۲ آیه ۱۰ تا ۱۱ 
۱۰ و قحطی‌ در آن‌ زمین‌ شد، و ابرام‌ به‌ مصر فرود آمد تا در آنجا بسر برد، زیرا كه‌ قحط‌ در زمین‌ شدت‌ می‌كرد. ۱۱ و واقع‌ شد كه‌ چون‌ نزدیك‌ به‌ ورود مصر شد، به‌ زن‌ خود سارای‌ گفت‌: «اینك‌ می‌دانم‌ كه‌ تو زن‌ نیكومنظر هستی. 
پیدایش باب ۱۲ آیه ۱۴ تا ۲۰ 
۱۴ و به‌ مجرد ورود ابرام‌ به‌ مصر، اهل‌ مصر آن‌ زن‌ را دیدند كه‌ بسیار خوش‌منظر اسـت‌. ۱۵ و امرای‌ فرعـون‌ او را دیدنـد، و او را در حضـور فرعون‌ ستودند. پس‌ وی‌ را به‌ خانة‌ فرعـون‌ در آوردنـد. ۱۶ و بخاطـر وی‌ با ابـرام‌ احسان‌ نمود، و او صاحب‌ میشها و گاوان‌ و حماران‌ و غلامان‌ و كنیـزان‌ و ماده‌ الاغـان‌ و شتـران‌ شد. ۱۷ و خداوند فرعـون‌ و اهل‌ خانة‌ او را بسبب‌ سارای‌، زوجة‌ ابرام‌ به‌ بلایای‌ سخت‌ مبتلا ساخت‌. ۱۸ و فرعـون‌ ابـرام‌ را خوانـده‌، گفت‌: «این‌ چیست‌ كه‌ به‌ من‌ كردی‌؟ چرا مرا خبر ندادی‌ كه‌ او زوجة‌ توست‌؟ ۱۹ چرا گفتی‌: او خواهر منست‌، كه‌ او را به‌ زنی‌ گرفتم‌؟ و الا´ن‌، اینك‌ زوجة‌ تو. او را برداشته‌، روانه‌ شو!» ۲۰ آنگاه‌ فرعون‌ در خصوص‌ وی‌، كسان‌ خود را امر فرمود تا او را با زوجه‌اش‌ و تمام‌ مایملكش‌ روانه‌ نمودند. 
پیدایش باب ۱۶ آیه ۱ تا ۹ 
۱ و سارای‌، زوجة‌ ابرام‌، برای‌ وی‌فرزندی‌ نیاورد. و او را كنیزی‌ مصری‌، هاجر نام‌ بود. ۲ پس‌ سارای‌ به‌ ابرام‌ گفت‌: «اینك‌ خداوند مرا از زاییدن‌ باز داشت‌. پس‌ به‌ كنیز من‌ درآی‌، شاید از او بنا شوم‌.» و ابرام‌ سخن‌ سارای‌ را قبول‌ نمود. ۳ و چون‌ ده‌ سال‌ از اقامت‌ ابرام‌ در زمین‌ كنعان‌ سپری‌ شد، سارای‌ زوجة‌ ابرام‌، كنیز خود هاجر مصری‌ را برداشته‌، او را به‌ شوهر خود، ابرام‌، به‌ زنی‌ داد. ۴ پس‌ به‌ هاجر درآمد و او حامله‌ شد. و چون‌ دید كه‌ حامله‌ است‌، خاتونش‌ بنظر وی‌ حقیر شد. ۵ و سارای‌ به‌ ابرام‌ گفت‌: «ظلم‌ من‌ بر تو باد! من‌ كنیز خود را به‌ آغوش‌ تو دادم‌ و چون‌ آثار حمل‌ در خود دید، در نظر او حقیر شدم‌. خداوند در میان‌ من‌ و تو داوری‌ كند.» ۶ ابرام‌ به‌ سارای‌ گفت‌: «اینك‌ كنیز تو به‌ دست‌ توست‌، آنچه‌ پسند نظر تو باشد، با وی‌ بكن‌.» پس‌ چون‌ سارای‌ با وی‌ بنای‌ سختی‌ نهاد، او از نزد وی‌ بگریخت‌. ۷ و فرشتة‌ خداوند او را نزد چشمة‌ آب‌ در بیابان‌، یعنی‌ چشمه‌ای‌ كه‌ به‌ راه‌ شور است‌، یافت‌. ۸ و گفت‌: «ای‌ هاجر، كنیز سارای‌، از كجا آمدی‌ و كجا می‌روی‌؟» گفت‌: «من‌ از حضور خاتون‌ خود سارای‌ گریخته‌ام‌.» ۹ فرشتة‌ خداوند به‌ وی‌ گفت‌: «نزد خاتون‌ خود برگرد و زیر دست‌ او مطیع‌ شو.» 
پیدایش باب ۱۷ آیه ۱۵ تا ۱۷ 
۱۵ و خدا به‌ ابراهیم‌ گفت‌: «اما زوجة‌ تو سارای‌، نام‌ او را سارای‌ مخوان‌، بلكه‌ نام‌ او ساره‌ باشد. ۱۶ و او را بركت‌ خواهم‌ داد و پسری‌ نیز از وی‌ به‌ تو خواهم‌ بخشید. او را بركت‌ خواهم‌ داد و امتها از وی‌ به‌ وجود خواهند آمد، و ملوك‌ امتها از وی‌ پدید خواهند شد.» ۱۷ آنگاه‌ ابراهیم‌ به‌ روی‌ در افتاده‌، بخندید و در دل‌ خود گفت‌: «آیا برای‌ مرد صد ساله‌ پسری‌ متولد شود و ساره‌ در نود سالگی‌ بزاید؟» 
پیدایش باب ۱۸ آیه ۹ تا ۱۵ 
۹ به‌ وی‌ گفتند: «زوجه‌ات‌ ساره‌ كجاست‌؟» گفت‌: «اینك‌ در خیمه‌ است‌.» ۱۰ گفت‌: «البته‌ موافق‌ زمان‌ حیات‌، نزد تو خواهم‌ برگشت‌، و زوجه‌ات‌ ساره‌ را پسری‌ خواهد شد.» و ساره‌ به‌ در خیمه‌ای‌ كه‌ در عقب‌ او بود، شنید. ۱۱ و ابراهیم‌ و ساره‌ پیر و سالخورده‌ بودند، و عادت‌ زنان‌ از ساره‌ منقطع‌ شده‌ بود. ۱۲ پس‌ ساره‌ در دل‌ خود بخندید و گفت‌: «آیا بعد از فرسودگی‌ام‌ مرا شادی‌ خواهد بود، و آقایم‌ نیز پیر شده‌ است‌؟» ۱۳ و خداوند به‌ ابراهیم‌ گفت‌: «ساره‌ برای‌ چه‌ خندید و گفت‌: آیا فی‌الحقیقه‌ خواهم‌ زایید و حال‌ آنكه‌ پیر هستم‌؟ ۱۴ مگر هیچ‌ امری‌ نزد خداوند مشكل‌ است‌؟ در وقت‌ موعود، موافق‌ زمان‌ حیات‌، نزد تو خواهم‌ برگشت‌ و ساره‌ را پسری‌ خواهد شد.» ۱۵ آنگاه‌ ساره‌ انكار كرده‌، گفت‌: »نخندیدم‌»، چونكه‌ ترسید. گفت‌: «نی‌، بلكه‌ خندیدی«‌. 
پیدایش باب ۲۱ آیه ۱ تا ۷ 
۱ و خداوند برحسب‌ وعدة‌ خود، از ساره‌ تفقد نمود، و خداوند ، آنچه‌ را به‌ ساره‌ گفته‌ بود، بجا آورد. ۲ و ساره‌ حامله‌ شده‌، از ابراهیم‌ در پیری‌اش‌، پسری‌ زایید، در وقتی‌ كه‌ خدا به‌ وی‌ گفته‌ بود. ۳ و ابراهیم‌، پسر مولود خود را، كه‌ ساره‌ از وی‌ زایید، اسحاق‌ نام‌ نهاد. ۴ وابراهیم‌ پسر خود اسحاق‌ را، چون‌ هشت‌ روزه‌ بود، مختون‌ ساخت‌، چنانكه‌ خدا او را امر فرموده‌ بود. ۵ و ابراهیم‌، در هنگام‌ ولادت‌ پسرش‌، اسحاق‌، صد ساله‌ بود. ۶ و ساره‌ گفت‌: «خدا خنده‌ برای‌ من‌ ساخت‌، و هر كه‌ بشنود، با من‌ خواهد خندید.» ۷ و گفت‌: «كه‌ بود كه‌ به‌ ابراهیم‌ بگوید، ساره‌ اولاد را شیر خواهد داد؟ زیرا كه‌ پسری‌ برای‌ وی‌ در پیری‌اش‌ زاییدم‌.» 
پیدایش باب ۲۱ آیه ۱۰ تا ۱۲ 
۱۰ پس‌ به‌ ابراهیم‌ گفت‌: «این‌ كنیز را با پسرش‌ بیرون‌ كن‌، زیرا كه‌ پسر كنیز با پسر من‌ اسحاق‌، وارث‌ نخواهد بود.» ۱۱ اما این‌ امر، بنظر ابراهیم‌، دربارة‌ پسرش‌ بسیار سخت‌ آمد. ۱۲ خدا به‌ ابراهیم‌ گفت‌: «دربارة‌ پسر خود و كنیزت‌، بنظرت‌ سخت‌ نیاید، بلكه‌ هر آنچه‌ ساره‌ به‌ تو گفته‌ است‌، سخن‌ او را بشنو، زیرا كه‌ ذریت‌ تو از اسحاق‌ خوانده‌ خواهد شد. 
پیدایش باب ۲۳ آیه ۱ تا ۲ 
۱ و ایام‌ زندگانی‌ ساره‌، صد و بیست‌ و هفت‌ سال‌ بود. این‌ است‌ سالهای‌ عمر ساره‌. ۲ و ساره‌ در قریة‌ اربع‌ كه‌ حبرون‌ باشد، در زمین‌ كنعان‌ مرد. و ابراهیم‌ آمد تا برای‌ ساره‌ ماتم‌ و گریه‌ كند. 
پیدایش باب ۲۳ آیه ۱۹ 
۱۹ از آن‌ پس‌، ابراهیم‌، زوجة‌ خود ساره‌ را در مغارة‌ صحرای‌ مكفیله‌، در مقابل‌ ممری‌، كه‌ حبرون‌ باشد، در زمین‌ كنعان‌ دفن‌ كرد. 
اشعیا باب ۵۱ آیه ۲ 
۲ به‌ پدر خود ابراهیم‌ و به‌ ساره‌ كه‌ شما را زایید نظر نمایید زیرا او یك‌ نفر بود حینی‌ كه‌ او را دعوت‌ نمودم‌ و او را بركت‌ داده‌، كثیر گردانیدم‌. 
رومیان باب ۴ آیه ۱۹ 
۱۹ و در ایمان‌ کم‌ قوت‌ نشده‌، نظر کرد به‌ بدن‌ خود که‌ در آن‌ وقت‌ مرده‌ بود، چونکه‌ قریب‌ به‌ صد ساله‌ بود و به‌ رحم‌ مرده‌ ساره‌. 
رومیان باب ۹ آیه ۹ 
۹ زیرا کلام‌ وعده‌ این‌ است‌ که‌ موافق‌ چنین‌ وقت‌ خواهم‌ آمد و ساره‌ را پسری‌ خواهد بود. 
پطرس اول باب ۳ آیه ۶ 
۶ مانند ساره‌ که‌ ابراهیم‌ را مطیع‌ می‌بود و او را آقا می‌خواند و شما دختران‌ او شده‌اید، اگر نیکویی‌ کنید و از هیچ‌ خوف‌ ترسان‌ نشوید. 
عبرانیان باب ۱۱ آیه ۱۱ 
۱۱ به‌ ایمان‌ خود ساره‌ نیز قوت‌ قبول‌ نسل‌ یافت‌ و بعد از انقضای‌ وقت‌ زایید، چونکه‌ وعده ‌دهنده‌ را امین‌ دانست‌. 
اعداد باب ۲۶ آیه ۴۶ 
۴۶ و نام‌ دختر اَشیر، ساره‌ بود. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر